نوشتن از دفاع مقدس را به مثابه "حکم حکوکتی" می دانم؛جنگ را اگر چه با گلوله مینویسند، اما کتابهایی که درباره آن تحریر میشود، از جنس کلمه است. کلماتی که باید ماندگاری حماسهها را تضمین کنند. این همان سنتِ جهادِ کبیر است که قرآن به ما میآموزد در برابر دشمنی که کار ناتمام خود در جنگ را میخواهد با فرستادن ما به وادی فراموشی، تمام کند. شاید برای پدافند در برابر همین طرح شیطانی است که رهبر فرزانه انقلاب در هندسهای رحمانی ما به ضرورت تبیین
تاریخ و معارف دفاع مقدس «امر» میکنند به این صراحت که امروز فضیلت زنده نگهداشتنِ یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. من این را دقیقا یک امر مولوی میدانم. برای خودم هم –بی مداهنه- آن را به مثابهِ «حکم حکوکتی» میشمارم.با احیای فضیلت شهداست که میتوان شکوه و هیمنه ایران را هم جانی جاودان بخشید. تحریر رسمالخط شهدا البته به
عملیاتهای مختلف هم ما را آگاه میکند. نمیشود از شهدا گفت و از کارنامه سرخشان بر خاک وطن چشم پوشید. تعظیم مقام شهدا حکم میکند کارنامه عملیشان را با احترام بخوانیم مثل همین عملیاتِ شکستن حصر آبادان که هروقت نامش به میان میآید ما اهالی دیار امام رضا به غروری مردانه سرمان را بالا میگیریم. بچههای ما محور عملیات بودند. پرچم خراسانیها در اهتزاز بود.ویکیپدیا، به عنوان دانشنامه آزاد، این عملیات را با یک خط مقدمه بیان میکند که به اندازه هزار کتاب حرف داد؛ «پس از برکناری ابوالحسن بنیصدر از مقام فرماندهی کل قوا، امکان همکاری مشترک سپاه پاسداران و ارتش، میسر شد.» این همقدمی که بعد همدلی عینیت یافت، با صدور پیام {امام} روحالله خمینی در جهت شکسته شدن حصر آبادان، نیروی زمینی ارتش با طراحی این عملیات و محول کردن آن به لشکر ۷۷ خراسان، د مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 44 تاريخ : شنبه 8 مهر 1402 ساعت: 2:43